اقای سجاد باقری

سجاد باقری در یک روز گرم تابستان در یک خانواده کشاورز به دنیا امد و با سختی های فراوان و همچنین عدم برخورداری از حداقل ترین امکانات توانست تا کاردانی ادامه تحصیل داده و به دلیل شرایط بد اقتصادی و نیاز شدید به کار و فراهم نمودن هزینه سربازی از ادامه تحصیل منصرف شد و برای کار به تهران امد . 

او در یک مجتمع مسکونی در دست ساخت به کارگری مشغول شد و بعد از دوسال عازم خدمت سربازی شد و با درامد کارگری توانست دوران خدمت سربازی را به سختی به پایان برساند . 

سجاد باقری بلافاصله بعد از سربازی مجدد به تهران امد و به کار شاگردی جوشکاری گاز – ارماتور بندی در ایستگاه های مترو مشغول به کار شد و توانست تا حدودی هزینه های خانواده خود را تامین کند . 

او سال 86 بعنوان کارگرخط تولید ایرانخودرو  استخدام شد اما بعد ا دو سال به دلیل تحریم ها جزو نیروهای تعدیلی شد.  

اما باز مجبور شد .  مجدد به کار جوشکاری گاز برگشت و به مدت 10 سال مجدد بصورت حرفه ای جوشکاری گاز انجام داد .

اما باز نتوانست به ارزو ها و خواسته های خود برسد . گرانی ها بیشتر از تلاش شبانه روزی او در تلاش بودند و او هرگز نتوانست از گرانی ها جلو بزند . 

بعد از مدتی به کار تورلیدری مشغول شد . و  فروشندگی را هم تجربه کرد ولی باز هم نتواست خود را راضی کند 

سجاد باقری اما سال 97 خود را متهم به غلبه بر روزگار کرد و سخت ترین راه را انتخاب کرد . 

طراحی سایت و برنامه نویسی . 

با تهیه یک لبتاب دست دو قسطی به میلغ 400 هزار تومان و دانلود درس های رایگان طراحی سایت توانست یکی از چندین ایده خود را عملی کند . 

هر چند در این راه مانع های بزرگتری بود از جمله عدم حمایت خانواده – تمسخر اشنایان و دوستان و…. اما او متهم بود و هرگز نمیتوانست پا پس بکشد . 

بعد از 6 ماه از شروع برنامه نویسی و ساخت یک فروشگاه لوازم موتورسیکلت بسیار مبتدی اولین تماس از مشتری را دریافت کرد .